کاکتوس، آرالیا، آلگونما، یوکا، بنجامین سبز و ابلق، ختمی، پتوس رونده و حسن یوسف. هر طرف که نگاه میکنی یکی از موجودات زنده، روحت را نوازش میکنند، درست جایی که انتظارش را نداری، وسط دود و ترافیک و بوقهایی که انگار هر کدام بلندتر باشد برندهتر است.
وسط گرمای بالای ۴۰ درجه قم وقتی که هرم گرما نفسهای آدم را تنگ میکنند و بعد از ساعت های طولانی کار، دیدن این گلها میتواند هدیه یک حال خوب باشد. اینجا نه گل فروشی است و گلخانه و نه پارک یا بوستان. اینجا اتوبوس سبز آقای مروتی است.
اتوبوسی که حالا آوازهاش چند سالی است که بین مردم قم و حتی شهرهای دیگر پیچیده است. ذوق و سلیقه رانندهای که نشاط را به مردم شهر هدیه می دهد.
فکرش را بکن توی یک روز گرم تابستانی و زیر آفتاب سوزان قم ایستاده ای، خستگی کار از یک طرف و کلافگی انتظار و آفتابی که تا مغز استخوانت را می سوزاند از طرف دیگر کاسه صبرت را لبریز کرده است، بالاخره اتوبوسی از راه می رسد و مثل همیشه با ابروهایی که در هم فشرده شده است و با سری که پایین انداختهای، پلههای اتوبوس را بالا میروی که صدای سلام راننده اتوبوس تو را به خودت می آورد، سرت را که بلند می کنی تازه متوجه می شوی که این اتوبوس با اتوبوسهای دیگر فرق دارد.
گلها، مسافران همیشگی این اتوبوس هستند که با سرسبزی و طراوتشان هر روز به تک تک همراهانشان نشاط و سرزندگی هدیه می دهند، از همان ابتدای ورود به اتوبوس، فضا مطبوع عطر گل ها و خوش خلقی راننده اتوبوس، آدم را سر ذوق می آورد. محمد مروتی راننده اتوبوس واحد با خلاقیت خود برای اتوبوسش ظاهر متفاوتی ایجاد کرده که توجه هر مسافری را جلب میکند و اوقات خوشی را برای همسفران خود هر چند کوتاه رقم زده است.
از دلیل کارش که میپرسیم، می گوید: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، گل هم که نمونه سرشار از زیبایی است و من هم خواستم با این کارم، زیبایی را به مردم شهرم هدیه دهم و در حد توانم خدمتی به مردم کرده باشم.
اینجا خانه اول من است
مروتی یکی از رانندگان سخت کوش اتوبوسرانی شهرداری قم است که ساعتهای زیادی از روزش را در خیابانهای شهر سپری می کند: «تقریبا تمام روزم را در اتوبوس سر می کنم و دنده عوض می کنم، از ساعت ۵ صبح از خانه بیرون میآیم و معمولا حدود ساعت ۱۰ شب به خانه برمیگردم، با این کار سعی کردم علاوه بر مسافرانم، حداقل برای روحیه و نشاط خودم هم کاری کرده باشم.»
این راننده خوش ذوق، اتوبوسش را خانه اول خود میداند و میگوید: از ۲۴ ساعت شبانه روز شاید ۶ یا ۷ ساعت را در خانه باشم که آن هم به خواب می گذرد، اتوبوس خانه دوم که نه، خانه اول من است و باید در آن شرایطی برای خود فراهم کنم که آرامش داشته باشم.
یکی از کاکتوسها رشد کرده و آنقدر بلند شده که حتی نزدیک است سقف را سوراخ کند و راننده اتوبوس مسیر حرکت گل را تغییر داده که به ماشین آسیبی نرسد، به گفته مروتی، او عاشق گل و گیاه است و چندسالی است که اتوبوسش را به این شکل در آورده و خواسته که در طول شبانه روز با گل و گیاه همنشین باشد، وی میگوید: «چندین برابر گلهایی که در اتوبوس دارم، در خانه نگهداری می کنم، من با این گل و گیاه حرف میزنم، برایشان موسیقی می گذارم و با آنها زندگی می کنم.»
او که دیگر در نگهداری از گل و گیاه متخصص شده است، از روشهای آبیاری گیاهان هم میگوید: در زمستان، کاکتوسها را هر ۱۰ الی ۱۲ روز آب می دهم که این بستگی به آب و هوا دارد، بنابراین در تابستان که هوا گرم است هر چهار پنج روز آبیاری می شوند اما آبیاری باید به گونه ای باشد که فقط ریشه گیاه خشک نباشد، نه اینکه سیراب کامل شود که این باعث پوسیدگی گیاه می شود.
برخلاف غالب اتوبوس های واحد که نظافتشان انگار چندان زیر نظارت نیست، این اتوبوس انگار که از تمیزی برق می زند. راننده اتوبوس معتقد است: «وقتی اتوبوس کثیف باشد نمی تواند کار کند و از نظر روحی اذیت می شود، هر روز چند بار شیشه ها را تمیز می کند و کف اتوبوس را جارو می کشد و پرده ها را هم هر دو سه ماه یک بار می شوید و همه این ها در ظاهر اتوبوس احساس می شود.»
سطلهای زباله سراسر اتوبوس که در هر کدام از آنها نایلون کشیده شده، شیشههایی شفاف و تمیز و پرده و کف تمیز اتوبوس همه تصدیقی بر مدعای راننده این اتوبوس خاص است.
عشق هدیه می دهم
مروتی البته از عده ای از مردم گله هم داشته و معتقد است بسیاری از مردم از دیدن این گل و گیاه و نظافت در اتوبوس به وجد می آیند و تشکر می کنند که این انگیزه من را تشدید می کند اما افراد بسیار زیادی هم هستند که به زحمت های شبانه روزی من برای نگهداری از اتوبوس توجهی ندارند و نظافت را در اتوبوس به هیچ عنوان رعایت نمی کنند.
رعایت نکردن نظافت از سوی مسافران و ریختن زبالهها کف ماشین، گلایهای است که مروتی آن را مطرح کرده و می گوید با این کارها کار او برای نظافت چندبرابر می شود چرا که اساسا کار کردن در محیطی که آلوده باشد و نظافت در آن رعایت نشده باشد، برایش عذاب آور است.
مروتی اما انگار نامروتیهای بسیاری هم در این کار دیده است، آنطور که او میگوید تاکید زیادش بر نظافت و زیبایی اتوبوسش سبب شده برخی به وی انگ بیماری بزنند؛ «خیلیها به من می گویند که چرا این همه برای نظافت ماشین وقت می گذاری یا برخی از همکاران می گویند مگر به تو کرایه بیشتر می دهند که این همه هزینه و وقت برای اتوبوست صرف می کنی اما من اعتقاد دارم انسان باید روحش آرام باشد تا بتواند کارش را درست انجام دهد، وقتی حال روحی من خوب نباشد نمی توانم با مسافرانم هم رفتار خوبی داشته باشم».
این راننده خوش ذوق میگوید: این را از سر بیماری یا نقطه ضعف یا هر چه می خواهند بگذارند اما من کارم را تنها با عشق معنا می کنم، تا عشق نباشد هیچ کسی اتوبوسش را روزی ۱۰ بار جارو نمی کشد، یا برای خودش کار اضافه نگهداری از گل و گیاه نمی تراشد. من با این کارم به مردم عشق و مهر هدیه می دهم و امید دارم که جایی هم این مهر و عشق به خودم هدیه داده شود. بارها شده که چهره اخم آلود یک مسافر با دیدن گل های من باز می شود و لبخند روی لب هایش می آید که انرژی مثبت همین اتفاق ساده از هزار پاداش و تشویق برای من بالاتر است.
محمد مروتی، سالها راننده ترانزیت و مسافر جاده ها بوده است و حالا هم روزش را در خیابان های شهر میگذراند. او میگوید با مردم و غریبه ها بیشتر از خانواده خود برخورد دارد و حالا همه مردم شهر خانواده او هستند و او به قدر وسعش برای نشاط و شادی روح این خانواده بزرگ قدمی برداشته است، آنقدر هم روی آرمانش استوار هست که حرف و حدیث های دیگران را جدی نگیرد. نام خانوادگی اش راه و رسم این راننده باصفای قمی است، اهل مروت، همان چیزی که شاید این روزها کیمیا باشد.
منبع:پایگاه خبری تحلیلی شهر بیست